رفتيم سر كار
سلام جگرم بالاخره تو در شش ماهگی کارمند شدی و ما دیروز رفتیم سر کار . صبح بابایی تا دم سرویس بدرقه مون کرد و ایستاد تا سرویس بیاد اولین بار بود که بچه بغل سوار ون می شدیم سرت خورد به سقف و کمی گریه کردی ولی زود آروم شدی و چند دقیقه بعد خوابت برد تا رسیدیم سر کار. رفتیم مهد و خودم لباساتو در آوردم شیرت دادم آروم که شدی تحویلت دادم اونروز خیلی بهت سر زدم و پیشت موندم پایان روز هم که ساعت دو نیمه یک ساعت زودتر رفتم تا آمادت کنم ولی خیلی گریه کرده بودی . الهی بمیرم. باهام قهر بودی نگام نمی کردی و هر چی باهات حرف می زدم توجهی نمی کردی. باز به فکر استعفا افتادم . مطمئنا هر وقت که بدونم بهت سخت می گذره این کارو می کنم. برات فرنی خیلی رقی...
نویسنده :
مامان آرزو
9:40