هفته سي و پنجم

سلام جیگرم

کودک شما در حال بزرگ شدن است! وزنش بیشتر از 2250 گرم شده و طول بدن او هم کمی بیشتر از 45.7 سانتی متر است. هرچند رحم شما جای گرم و نرمی است، اما چون فضای داخل رحم کمی کوچک است کودکتان نمی تواند در آن شیرجه بزند یا غلت بخورد! البته او همچنان به لگد زدن ادامه خواهد داد. اکنون کلیه های او کاملا رشد کرده اند و کبد او نیز می تواند مقداری از ضایعات بدن را فرآوری و دفع کند. رشد فیزیکی کودک شما تقریبا به پایان رسیده است و او در چند هفته آینده فقط وزن اضافه خواهد کرد.

چطوری شیرینم؟

حرکاتت که خوبه و قوی .ولی خودمونیم خیلی شیطونی. بعضی اوقات بیش از یک ساعت می شینم پشتک زدناتو نگاه می کنم. گردنم که درد می گیره تازه می فهمم چند وقته دارم نگات می کنم. همیشه هم باسنتو بالا می کنی و خودتو تکون می دی دست می زنم رو شکمم لمست کنم می کشیش کنار می ری یه گوشه دیگه. پاشنه ت زانوت و سرت رو هم می بینم و حس می کنم خیلی تیزن هنوز گوشت زیادی نداری  ولی عاشقشونموقتی من دارم راه می رم تو آرومی ولی وقتی می شینم یا شبا دراز می کشم اونوقت تویی که می رقصی و قدم می زنی. سر کلاس هم که همش حواسم به توئه .خوشت نمیاد که نشستم همش لگد می زنی که پاشو بریم.کاملا حرکاتت از روی مانتو هم دیده می شه .

بسه دیگه شیطنتهاتو بیار بیرون.

از شانزده اسفند دیگه سر کار نرفتم. گواهی پزشک آوردم البته دروغی نبود واقعا یه دردها و انقباضاتی داشتم خانم دکتر میر فندرسکی بیمارستان بابک گفت نکنه زایمان زودرس داشته باشی بهم استراحت مطلق داد و برای اطمینان بهم شش تا آمپول داد اسماشون یادم نیست  گفت تو دو بار هر بار سه تا بزن تا ریه بچه کامل بشه چو بچه هایی که تو این سن به دنیا میان به دستگاه نیاز پیدا می کنن.

منم آمپولا رو زدم و تا حدودی خیالم راحت شد.الان دیگه باید هفته ای برم پیش دکتر.

مدتیه به توصیه یکی از همکارا با دکتر رامزی آشنا شدم که می گفت کارش خوبه   به خونمون هم نزدیکه .رفتم پیشش دو سه جلسه چک کرد و برام سریع تاریخ زایمان سزارین تعیین کرد و گفت من هفتصد تومن می گیرم و بیمارستان عرفان و اقبال میام.

خیالم از بابت خریدات راحته چون همه چی برات گرفتیم. حتی پوشک .

خوب بیا دیگه .

مامان پروانه اینا هم برای سال تحویل میان اینجا چون ما نمی تونیم بریم . میان تا بعد از تولد تو  می مونن. بعد هم نکنه تو زود تر بیای .تنها نباشم.