مهمون ديشب
سلام عزيزم
ديشب مهمونمون عمو بهروز بود الان ديگه دانشجوي دكتراست . گاهي مي گم مي دوني عمو بهروز آقاي دكتره ؟ ميگي پس چرا روپوش سفيد تنش نيست؟؟؟؟
ديشب يه آبگوشت حسابي درست كرده بودم زنگ زدم گفتم بياد دور هم باشيم . اونم قبول كرد.
كلي برات داستان خوند و تو كيف مي كردي . به عمو بهروز گفتم اين دختر من بهش آب و غذا نده فقط براش قصه بخوني راضيه . عاشق كتاب و كتابخوانيه دختر گلم. خدا كمكتي كنه موقع درس و مدرسه هم همينجوري باشي.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی