دلنوشته هاي من براي دخترم

از شمال برگشتيم

1393/7/23 14:24
نویسنده : مامان آرزو
95 بازدید
اشتراک گذاری

سلام همسفر

روز يكشنبه 13 مهر صبح كه از خواب پا شديم  از جاره فيروزكوه راه افتاديم به سمت محمود آباد.

راه خوب و همواري بود و سه ساعته رسيديم محمودآباد . وسط راه كنار پل ورسك پياده شديم و اين پل زيبا و قديمي رو ديديم.

 

به محمودآباد كه رسيديم سريع رفتيم كنار دريا:

 

 

هنوز نرسيده تو شروع كردي به شن بازي:

 

مقصدمون مجتمع آموزشي تفريحي نفت بود كه كمي از محمود آباد دورتره:

 

 

تو سوار بر كوله بار سفرمون وارد آسانسور شدي تا بريم اتاقمون:

 

منظره دريا از اتاقمون واقعا ديدني بود:

 

چهار روز اونجا بوديم خيلي خوش گذشت، يه قايق سواري هم رفتيم و از تو دريا از هتلمون عكس گرفتيم:

چند تا عكس از تو توي مجتمع:

و ژست هاي جالب تو ، آخرش هم يك عكس از توش در نيومد كه نيومد . شيطونك من شیطان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آوينا در سرزمين بازي مجتمع:

 

يه خانه فرهنگ هم داشت  كه چون هوا باروني بود رفتيم اونجا ، البته خيلي خوب بود . يه سالن سر پوشيده بود كه دور تا دور غرفه هاي مختلف داشت كه مشاغل و هنرهاي گوناگون رو آموزش مي دادند و بچه ها هم اون وسط مشغول بازي بودند.

من هويه كاري و بابايي معرق رو انتخاب كرد . من يه روميزي كوچولو درست كردم و بابات يه باب اسفنجي با چوب براي تو درست كرد.

تو هم نقاشي مي كردي. يه خرگوش كشيدي .

 

 

سفر خوبي بود . چهار روز كامل با هم بوديم و خوش گذرونديم. اميدوارم باز هم از اين مسافرت ها پيش بياد.

متنظر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

hanieh
4 آبان 93 15:38
سلام. وبلاگ زیبایی دارین اگه به منم سر بزنین و نظرتونو بگین خوشحال میشم
maman sima
5 آبان 93 9:54
چه جای باصفایی چه دختر خوشگلی همه چه عالیه ایشاله همیشه شاد باشید