دلنوشته هاي من براي دخترم

سيرك

1393/7/23 12:13
نویسنده : مامان آرزو
110 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قشنگم

سيرك كه بهت گفته بودم كنسل شد افتاد براي روز بعد كه عيد قربان بود ساعت 8 تا 10 شب . ولي ما كه فرداش عازم شمال بوديم . از صبح زود مي خواستيم بريم. پس تصميم گرفتم بليط هامونو بدم به دو تا از همكارا . دو تا دادم به مامان ساقي. سه تا هم به مامان مبينا.

بعد ازشون پرسيدم كه رفتن يا نه  و راضي بودن . مامان ساقي گفت ساقي خيلي ترسيده ولي مامان مبينا گفت همش دعات كردم انقدر كه بچه م خوشش اومده بود. از وقتي هم كه برگشتيم داره با باباش بند بازي مي كنه.

اي جانم.بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)