دلنوشته هاي من براي دخترم

هفته هاي گذشته

1389/8/13 16:50
نویسنده : مامان آرزو
78 بازدید
اشتراک گذاری

باز هم سلام

همونطور که برات تعریف کردم خیلی روزها رو در شک وجود یا عدم وجود تو سر کردم ولی سعی کردم برای بودنت فکری بکنم پس با اینکه دکترا ته دلمو خالی می کردن ولی من مرتب قرص فولیک اسیدمو می خوردم قرص و داروی مسکن و ... به هیچ وجه نمی خوردم .میوه و غذاهای مقوی و شیر بیشتر مصرف می کردم تا اگه ایشالا تو بودی هر دومون متضرر نشیم.

با اینکه قصد داشتم برات خاطرات مشترکمونو بنویسم  ولی می ترسیدم و نمی نوشتم . می ترسیدم چون همونجوری هم به داشتنت عادت کرده بودم اگه باهات حرف می زدم اگه یهو می فهمیدم وجود تو فقط یه سراب بوده داغون می شدم . پس برات ننوشتم.وقتی از بودنت مطمئن شدم خوشحال بودم که برای سلامتیت هیچ چیز کم نذاشتم ولی ناراحت بودم که این همه هفته رو از دست دادم .

عیب نداره انقدر برات تعریف می کنم تا تلافی این مدت در بیاد.

 

من خیلی مطالعه می کنم تا بهترینها رو برای تو پیدا کنم. بعضیاش اینا هستن:

شما در سه ماهه اول حاملگی قرار دارید که بسیاری از زنان در این مرحله، مشکلات معمول حاملگی را تحمل می کنند. بواسطه حالت تهوع صبحگاهی (که ممکن است ظهر و شب هم رخ بدهد)، ممکن است نگه داشتن غذا در معده غیر ممکن باشد! این حالتهای تهوع تا حدودی به علت وجود هورمونهای دوران حاملگی در بدن شما ایجاد می شوند.  البته همه خانمهای حامله دچار تهوع صبحگاهی نمی شوند؛ لذا در صورتی که شما به این مشکل دچار نشده اید، نگران نباشید؛ شما از معدود خانمهای خوش شانس هستید! همچنین ممکن است در مقایسه با حالت معمولی بسیار بیشتر به توالت نیاز داشته باشید. حجم خون شما در دوران حاملگی به شدت افزایش می یابد، در نتیجه حجم بسیار زیادتری از مایعات از کلیه ها عبور می کند که نهایتا به جمع شدن ادرار بیشتر در مثانه منجر می شود. در ادامه دوران حاملگی، بایستی تهوعها کمتر شوند، هر چند ممکن است نیاز شما به توالت کم نشود.

این نشون میده که من از دسته خانمهای خوش شانسم چون هیچ حالت تهوعی ندارم شاید هم برای قضاوت زود باشه.البته تکرر ادرار دارم طوری که حتی شبها هم مجبورم چند بار بیدار بشم.

در هفته هفتم تو به اندازه یک لوبیا بوده ای . باورت می شه ؟؟؟

هفته هفتم

کودک شما هنوز یک دم کوچک دارد (که در واقع استخوان دنبالچه است) و در هفته های بعدی از بین خواهد رفت. اما این دم، تنها قسمتی است که با رشد کودک شما، کوچکتر می شود. اکنون کودک شما تقریبا 1.2 سانتی متر (به اندازه یک تمشک) است، و مفصل آرنج و همچنین انگشتان دست و پا (که اکنون دیگر قابل تشخیص هستند، هرچند هنوز هم پرده نازکی بین آنها وجود دارد) دارد. در سر او که خیلی بزرگتر از بدن او است، هر دو نیمکره مغز در حال رشد هستند. دندانها و فضای داخلی دهان او در حال شکل گیری است و گوشهای او نیز به رشد خود ادامه می دهند. پلکهای کودک، چشمهایش را (که اکنون کمی رنگی هستند) می پوشانند، و نوک بینی او (که شما یک روز نیشگونش خواهید گرفت) آرام آرام خود را نشان می دهد! ضخامت پوست او به نازکی یک برگه کاغذ است و رگهای او را به وضوح می توان دید.
کودک کوچک شما، آپاندیس و لوزالمعده هم دارد، که نهایتا با تولید هورمون انسولین به هضم غذا کمک خواهد کرد. کبد کودک شما مشغول تولید گلبولهای قرمز خون است، و یک حلقه از روده های در حال رشد کودک شما در جهت بند ناف او شکل می گیرد؛ بند ناف او، اکنون رگهای خونی واضحی دارد که عمل تبادل اکسیژن و مواد غذایی با بدن کودک را بر عهده دارد. شما هنوز هم نمی توانید حرکت کردن کودک را حس کنید، اما او مثل یک لوبیای کوچک در حال جست و خیز است و در داخل خانه آبی خود، حرکت می کند.

هفته هشتم تو

اکنون اندازه کودک شما حدود 1.6 سانتی متر (در حدود اندازه یک لوبیا قرمز) است. او مرتبا حرکت می کند و تغییر مکان می دهد، دنبالچه جنینی او در حال ناپدید شدن است و پلکهای او تقریبا به طور کامل چشمهایش را می پوشانند. هرچند هنوز هم پرده نازکی بین انگشتهای پا و دست او وجود دارد، اما این انگشتها در حال بزرگ شدن هستند. بازوهای او بزرگتر شده اند و دستهای او از مچ خم شده و به طرف قلبش قرار گرفته اند. مفصل زانوهای او شکل گرفته اند و احتمالا پاهای او به اندازه ای بزرگ شده اند که بتوانند در جلوی بدن او به یکدیگر برخورد کنند. با صاف شدن بدن، سر او صافتر و عمودی تر می ایستد. مجاری تنفسی از حلق تا بخشهای ریه در حال رشد او کشیده شده اند. هر کدام از سلولهای عصبی مغز او هم شاخه هایی ایجاد می کنند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و اعصاب ابتدایی را ایجاد کنند.
وزن شما چندان افزایش پیدا نکرده است، اما مسلما برخی اندامهای شما (مثل سینه ها) در حال رشد هستند. . همچنین ممکن است اندازه دور کمر شما نیز افزایش یابد، که در این صورت مجبور خواهید شد شلوار جین دوست داشتنی خود را کنار بگذارید. تغییر دیگری که چندان واضح نیست، افزایش حجم خون شماست؛ در اواخر دوران حاملگی، حجم خون شما 40 تا 50 درصد بیشتر از حالت عادی خواهد بود تا نیازهای کودکتان را برآورده کند. با افزایش حجم خون، نیاز بدن شما به آهن نیز افزایش پیدا می کند. ویتامینهای روزانه را به طور مرتب مصرف کنید تا مطمئن شوید که آهن اضافی مورد نیاز را مصرف کرده و دچار کم خونی نخواهید شد.
تغییرات هورمونی ممکن است موجب شوند که شما احساس خستگی یا تنبلی کنید. همچنین، نداشتن خواب خوب در شب هم یک مشکل معمول در این مرحله می باشد، مخصوصا اگر در شب احساس ناراحتی کنید یا مجبور باشید مرتبا به توالت بروید. تهوع و استفراغ متناوب نیز انرژی شما را کاهش می دهد. سعی کنید بین 9 تا 10 ساعت در شب بخوابید یا اینکه در طول روز کمی استراحت کنید.

ولی هنوز هم من خوبم به لطف تو

 

هفته نهم

دنبالچه جنینی او کاملا از بین رفته است و اجزاء بدن او (شامل اندامها، ماهیچه ها و اعصاب) آرام آرام شروع به کار خواهند کرد.
پلکهای او در حالت بسته قرار دارند و تا قبل از هفته بیست و هفتم باز نخواهند شد. او هم اکنون نرمه گوش دارد و در آخر این هفته، بخشهای داخلی گوش او کامل خواهند شد. لب بالایی او نیز کاملا شکل گرفته است و دهان، بینی و سوراخهای بینی او نیز مشخص تر شده اند. نوک انگشتان او کمی بزرگتر شده اند. تمام مفاصل اصلی (شانه ها، آرنجها، مچ ها، زانوها و قوزک پاها) در حال فعالیت می باشند، که به کودک شما امکان می دهند تا اعضایش را حرکت دهد. قلب او اکنون به چهار حفره تقسیم شده است و دریچه ها در حال رشد می باشند. اندامهای تناسلی بیرونی او تشکیل شده اند، اما چند هفته دیگر می توان تشخیص داد که کودک شما پسر است یا دختر.
ممکن است از لحاظ روحی و عاطفی، شدیدا متلاطم باشید. تغییرات سریع خلق و خو در این مرحله بسیار متداول است؛ اینکه به طور متناوب از احساس اینکه به زودی مادر می شوید، سرخوش یا نگران شوید طبیعی است. این احساسات ممکن است در طی دوران حاملگی و همچنین بعد از به دنیا آمدن نوزاد شما، ادامه داشته باشند. سعی کنید کمی بی خیال باشید.

 

ولی من که خوبم اینا چی می گن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

هفته دهم

 

کودک شما دیگر یک رویان کوچک نیست! هرچند او بزرگتر از یک خرما نیست، اما بحرانی ترین مرحله رشد خود را پشت سر گذاشته است. اکنون مرحله موسوم به دوره جنینی آغاز شده است، که در این مرحله، بافتها و اندامهای بدن او به سرعت رشد کرده و کامل می شوند. اکنون اندامهای حیاتی او شامل کبد، کلیه، روده ها، مغز و ریه ها در محل خود قرار داشته و در حال آغاز کردن فعالیت خود هستند؛ هر چند این اندامها در ادامه دوران حاملگی به رشد خود ادامه می دهند. کبد او به ساختن گلبولهای خونی مشغول است و دیگر به کیسه زرده که قبلا این سلولها را تامین می کرد نیازی نیست و این بافت به تدریج از بین می رود.
در سه هفته آینده، بیشتر از دوبرابر خواهد شد و به حدود 7.5 سانتی متر خواهد رسید. هر روز جزئیات بیشتری بر روی بدن او ظاهر خواهند شد: ناخنهای انگشتان دست و پا، و موهایی شبیه به کرک هلو. انگشتان او اکنون کاملا از یکدیگر جدا شده اند؛ بازوها در محل آرنجها خمیده شده و انحنای کمی پیدا کرده اند؛ دستانش از مچ خم شده و روی قلبش قرار گرفته اند؛ پاهای او بزرگتر شده اند؛ و احتمالا پاهای او به اندازه ای بزرگ شده اند که بتوانند در جلوی بدن او به یکدیگر برخورد کنند. او مشغول بلعیدن مایع آمنیوتیک بوده و با پاهایش لگد می زند!

هفته یازدهم

کودک شما اکنون به اندازه یک انجیر است و بدن او کاملا شکل گرفته است؛ پوست او هنوز شفاف است و به همین خاطر می توان اکثر رگهای خونی او را به وضوح دید. بعضی از استخوانهای او در حال تشکیل شدن بوده و ریشه دندانهای کوچک او به تدریج در زیر لثه اش ظاهر می شوند. انگشتان دست و پای او کاملا از یکدیگر جدا شده اند و او به زودی قادر خواهد بود که مچش را باز و بسته کند. او لگدهای آرامی می زند و کش و قوس می آید؛ حرکات ریز او به قدری نرم و روان است که بیشتر شبیه به رقص در آب می ماند. با رشد بدن او، این حرکتها نیز بیشتر شده و رشد یافته تر و کاربردی تر خواهند شد. با رشد پرده دیافراگم، کوچولوی شما ممکن است سکسکه هم بکند.

شما ممکن است در این دوره عوارض عجیبی را مشاهده کنید، همانند افزایش بیش از حد بزاق دهان. سعی کنید یاد بگیرید که کدام یک از این عوارض طبیعی هستند و کدام یک ممکن است نشانه یک مشکل احتمالی باشند.
اگر تهوع به شما اجازه نمی دهد که غذاهای متنوع بخورید، نگران نباشید. اشتهای شما به زودی باز می گردد ...

 

ولی من که تهوع ندارم نی نی من خیلی گله مامانشو اذیت نمی کنه.

 

هفته دوازدهم

اندازه کودک شما  تقریبا اندازه یک لیموترش رسیده است و حدود 15 گرم وزن دارد. صورت او به صورت یک انسان کامل شباهت بیشتری دارد. چشمهایش که در ابتدا در دو طرف صورت او شکل گرفته بودند، به یکدیگر نزدیکتر شده اند و گوشهای او در نزدیکی مکان نهایی خود در دو طرف سر او قرار دارند. روده های کودک شما، که آنقدر سریع رشد کرده اند که تا حدی وارد بند ناف او هم شده بود، حرکت بازگشتی خود را به سمت حفره شکمی آغاز می کند. کلیه های او، ادرار را در مثانه جمع آوری می کنند. سلولهای عصبی او به سرعت زیاد شده اند و ارتباطات عصبی مغز در حال شکل گیری هستند. اکنون ممکن است کودک شما واکنشهای بیشتری مثل مکیدن نشان بدهد؛ اگر شما به شکم خود فشار وارد کنید، او حتی ممکن است در داخل رحم شما پیچ و تاب هم بخورد؛ با این حال برای چند هفته دیگر هم شما قادر به احساس کردن حرکات او نخواهید بود

 

هفته سیزدهم

اکنون کودک شما از فرق سر تا انتهای بدن،  به اندازه یک میگوی بزرگ! طول دارد و حدود 30 گرم است. صرف نظر از اندازه اندامها نسبت به یکدیگر، بدن کودک شما در داخل رحم، کاملا شکل گرفته است. در مقایسه با چند هفته پبش، اندازه اندامهای کودک شما متناسب تر شده و اندازه سر او در حدود یک سوم کل بدن است. انگشتان کوچک او (که هر کدام یک اثرانگشت منحصر به فرد دارند) در سر جای خودشان هستند. کلیه ها و مجاری ادراری او در حال فعالیت هستند و او ادرار خود را به داخل مایع آمنیوتیک (که قبلا آن را می بلعید) می ریزد.

 

هفته چهاردهم

اندازه کودک شما  تقریبا به اندازه یک لیمو است و حدود 60 گرم وزن دارد. بدن او سریعتر از سر او رشد می کند و سر او اکنون بر روی یک گردن خوش ترکیب تر قرار گرفته است! در آخر این هفته، دستهای او درازتر شده اند و اندازه آنها با کل بدن او متناسب است. با این حال پاهای او باید کمی بزرگتر شوند تا با بقیه اندامهای او متناسب شوند. همچنین به تدریج پوششی از موهای کرک مانند و بسیار نرم (که لانوگو یا کرک جنینی نامیده شده و نازک، بی رنگ و فاقد مغز هستند) تمام بدن او را خواهد پوشاند. کبد او تولید صفرا را در این هفته آغاز می کند، که این امر نشان می دهد که کبد فعالیت مناسبی دارد؛ طحال نیز همکاری خود را در تولید گلبولهای قرمز خون آغاز می کند. او ادرار نیز تولید می کند و آن را به داخل مایع آمنیوتیک می ریزد؛ این کار، یک فرآیند طبیعی است که تا زمان تولد او ادامه خواهد داشت. شما هنوز هم قادر نخواهید بود حرکتهای کودک خود را احساس کنید، اما دستها و پاهای او که اکنون حدود 1.25 سانتی متر طول دارند فعالتر و انعطاف پذیرتر شده اند. از آنجایی که مغز او ارسال پالسهای عصبی را آغاز کرده است، گاهی اوقات ماهیچه های صورت او تغییراتی را نشان می دهند که به صورت نگاه با چشمهای نیمه باز، اخم کردن و شکلک درآوردن دیده می شود. اکنون کودک شما می تواند چنگ بیندازد و همچنین می تواند انگشت شست خود را بمکد

الهی من قربون انگشت مکیدنت بشم.

 

هفته پانزدهم

اکنون طول بدن کودک شما از فرق سر تا پا حدود 10 سانتی متر، و وزن او در حدود 80 گرم است. کودک شما اکنون عملیات دم و بازدم را با مایع آمنیوتیک (به جای هوا) انجام می دهد که به رشد کیسه های هوا در ریه های او کمک می کند. اکنون اندازه پاهای او بزرگتر از دستهای او شده است، و می تواند همه مفصلها و اعضایش را حرکت دهد. این بدان معنی است که دستهای او بهتر کار می کنند. غده های عرقی به تدریج ظاهر می شوند و با اینکه پلک چشمهای او بسته است، چشمانش می توانند نور را احساس کنند. اگر شما یک نور شدید را به طرف شکم خود بتابانید، احتمالا کودک شما روی خود را از نور برمی گرداند. در اطراف کودک شما چیز زیادی وجود ندارد که او بتواند مزه آن را امتحان کند، اما اندام چشایی او در حال ظاهر شدن است.

احتمالا شما تا کنون حدود 2 کیلوگرم یا کمی بیشتر وزن اضافه کرده اید. اگر میزان اضافه وزن شما کمی کمتر یا بیشتر از این مقدار است خیلی نگران نشوید. میزان اضافه وزن در خانمهای حامله با یکدیگر متفاوت است. هرچند شما با نوسانات دوره حاملگی خو گرفته اید اما ممکن است هر از چند گاهی با بروز یک عارضه جدید غافلگیر شوید. اگر دچار گرفتگی بینی شدید می توانید آن را هم از جمله عوارض حاملگی فرض کنید؛ زیرا افزایش هورمون استروژن ممکن است به تورم غشاء مخاطی و در نتیجه تولید مخاط بیشتر منجر شود. حجم خون شما نیز در حال افزایش است که در نتیجه موجب گشاد شدن رگهای شما (که شامل رگهای بینی نیز می شوند) می گردد. در نتیجه ممکن است گاهی اوقات خون دماغ شوید. از آنجا که حاملگی موجب ایجاد تغییراتی در سیستم ایمنی بدن شما می شود و احتمال ابتلای شما به برخی عفونتهای خاص افزایش می یابد ممکن است بیشتر دچار سرماخوردگی یا آلرژی شوید. این دوره سه ماه می تواند بسیار جالب باشد. پس سعی کنید از آن لذت ببرید.

 

این هفته هم خون دماغ کردم هم سرما خوردم ولی فدای سر کوچولوی قشنگم

 

هفته شانزدهم

طولی به اندازه 11 سانتی متر و وزنی حدود 110 گرم کودک شما به اندازه یک گلابی بزرگ شده است! با این حال در سه هفته آینده او به سرعت رشد خواهد کرد؛ وزن او دو برابر شده و چند سانتی متر به طول او اضافه خواهد شد. اکنون اعضای قسمت پایینی بدن او بیشتر رشد کرده اند. سر او صافتر قرار گرفته است و چشمهای او در جلوی صورتش جای دارند. گوشهای او هم در نزدیکی محل نهایی شان قرار دارند. برخی از اندامهای بدن او که کامل تر هستند (از جمله سیستم گردش خون و مجاری ادراری) مشغول فعالیت می باشند. قلب او روزانه در حدود 25 لیتر خون را پمپ می کند و کل خون او چندین بار در تمام بدن او می چرخد و چشمهای او با اینکه بسته هستند به آرامی حرکت می کنند و حتی رشد ناخنهای انگشتان پای او آغاز شده است.

به زودی شما یکی از بهترین لحظات حاملگی را تجربه خواهید کرد: احساس کردن حرکت کودکی که در شکم دارید. برخی از خانمهای حامله این لحظه مهیج را در هفته شانزدهم تجربه می کنند در حالی که اکثر خانمها باید تا هفته هجدهم یا بیشتر منتظر بمانند. اگر این اولین حاملگی شماست چندان دلواپس نباشید. ممکن است این اتفاق تا هفته بیستم هم رخ ندهد. اولین حرکتهای کودک ممکن است مثل لرزش حرکت حبابهای هوا یا حتی شبیه به درست کردن ذرت بوداده به نظر بیایند. در هفته های بعد شما مطمئنا لگد زدن کودک را احساس خواهید کرد.

بعضی ضربه ها رو حس می کنم اما نمی دونم تویی که با دست و پای کوچولوت به شکمم می زنی یا اشتباه می کنم. ولی کمرم درد می کنه خدا کنه تو درد نکشی. همش فقط مال من باشه.

 

هفته هفدهم

وزن کودک شما حدود 155 گرم و اندازه او حدود 12.7 سانتی متر است؛ تقریبا به اندازه یک پیاز بزرگ. او می تواند مفصلهای خود را تکان دهد و اسکلت او که تاکنون به صورت غضروف نرم بود آرام آرام به استخوان تبدیل می شود. حس شنوایی او در حال رشد است. بند ناف او که شاهراه حیات وی برای اتصال به جفت است هر روز محکمتر و ضخیم تر می شود.

این هفته کمرم بیشتر از همیشه در می کنه مخصوصا وقتی سر کارم کتابهای سنگین بلند می کنم. تو دانشگاه که یه دوست به اسم فاطمه دارم که خیلی هوامو داره  حتی فولدرم هم برام نگه می داره مبادا سنگین باشه.

مامانی ما الان تو این هفته ایم.

گلم ما این همه زمان رو با هم مقاومت کردیم بابا هم خیلی کمک می کرد . عزیزم به خاطر من و بابا قوی باش و طاقت بیار رشد کن و زود بیا بپر تو بغل من و بابایی. باشه گلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)