دفاع از پايان نامه م

دختر گلم سلام

من دانشگاه رو با تو شروع کردم و بسیار متفاوت:

در عرض یک هفته فهمیدم که باردارم و دانشگاه هم ارشد قبول شدم . ترم اول باردار بودم

ترم دوم و سوم تو نوزاد بودی. ترم چهارم و پایان نامه تو مریض شدی مجبور شدم دورکار بشم و کارم عقب افتاد . ترم پنجم تونستم با هر بدبختی بود دفاع کنم.

برای پایان نامه م مشکل زیاد داشتم دایی امید خونه ما بود و سر کار می رفت باید به کاراش رسیدگی می کردم و براش پخت و پز می کردم .

تو خونه بودی و خودت کلی رسیدگی متفاوت  نیاز داشتی .

دورکار بودم و کارهای اداره رو باید می رسوندم.

کارها و تمیزی خونه هم یه طرف. دیگه به مرز جنون رسیده بودم دلم نمی خواست بیشتر از این عقب بیافتم . بابات هم اکثرا تا ساعت 8 و 9 شب سر کار بود.

بالاخره همت کردم و شروع کردم شبهای زیادی تا ساعت 6 کار می کردم و تایپ می کردم. بعد می خوابیدم به این امید که تو تا ساعت 9 و 10 بخوابی منو بیدار نکنی ولی اکثرا 8 بیدارم می کردی.

بعد هم کار و تو و کار خونه و .....

چند روز هم مامان جونت اومد تو رو نگه داشت .

بالاخره بعد از شب نخوابیهای زیاد چند روز هم بابات برام تو رسم جداول کمکم کرد بالاخره 29 بهمن 1391 موفق شدم از پایان نامه م دفاع کنم.

صبح رفتیم دانشگاه ، ترافیک کلافه کننده بود. من و تو و بابایی و دایی امید  رفتیم . ساعت 1 شروع کردم به دفاع و نشون دادن پاورپوینت پایان نامه م . در تمام این مدت نگران بودم نکنه تو شیر بخوای . ( فکر کن وسط دفاع بگی شی شی shi shi  )

بابات انگشتاتو صد دفعه شمرد یک دو سه چهار .... دوباره از اول . تو عاشق اینی که انگشتاتو برات بشمریم.

خانم دکتر وزیرپور هم با اینکه داور بود ولی در طول دفاع کلی باهات لبخند رد و بدل کرد و باعث شد آروم باشی.

خدا رو شکر دفاع تموم شو من نمره کامل رو گرفتم 18 از 18 . برای 2 نمره دیگه باید پایان نامه مو مقاله کنم و چاپ کنم تا بازم نمره بگیرم گفتم به اندازه کافی خودم رو اذیت کردم و بچه مو  دیگه بیشتر از این نمره نمی خوام همین کافیه و از دادن مقاله انصراف دادم.

ببخشید که مامان خوبی نبودم. دلم می خواد تو به داشته های من افتخار کنی.

دلم می خواد تو فرمهای مدرسه با افتخار مدرکمو بنویسی. برای رسیدن به این آرزو هر کاری می کنم .